جستجو
-
۲تصویر
نکاح نامه هاجر خانم و حبیب الله خان، ۱۳۳۲ ق
نکاح نامه هاجر خانم، دختر مشهدی میرزا جان، و حبیب الله خان، پسر ابراهیم، با مهریه صد تومان که مبلغ چهل تومان به علاوه چهار عدد اشرفی به مبلغ نه تومان و یک جفت گوشواره طلا به مبلغ هشت تومان دریافت شده و باقی آن در ذمه حبیب الله خان باقی است.
-
۱۸تصویر
اسناد شکایت نواب الحاجیه، ۱۳۲۸ ق
درباره شکایت آقا سید رضی، وکیل نواب الحاجیه (همسر مبرور السلطنه)، از نواب اصغر میرزا سعید نظام در مورد دو هزار و یکصد و ده تومان از بابت مهریه دختر نواب الحاجیه؛ شامل وکالت نامه و برگههای احضاریه از دیوانخانه عدلیه
-
۲۴تصویر
اسناد شکایت صغرا خانم، ۱۳۳۱ ق
شکایت صغرا خانم، همسر سید ابوالقاسم، در خصوص جهیزیه و حقوق دخترش، زهرا خانم ملقب به زرین تاج، از همسر او، میرزا محمد علی کتابفروش، پسر میرزا محمد حسین گلپایگانی؛ شامل رونوشت نکاح نامه (با مهر ۲۵۰ تومان که ۱۰۰ تومان آن پرداخت شده)، وکالت نامه زرین تاج به مادرش، استشهاد نامه از اهالی محل در خصوص آزار و اذیت زرین تاج به دست میرزا علی، وکالت نامه صغرا خانم به شیخ محمد طالقانی، وکالت نامه میرزا علی کتابفروش به شیخ محمد حسین طهرانی و درخواست او از دادگاه برای رفع توقیف از اموال موکلش، برگههای عرض حال، احضاریه، اخطاریه، و حکم صادره از دیوانخانه
-
۲۱تصویر
اسناد مربوط به شکایت سکینه خانم از افراسیاب خان، ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۴ ق
شکایت سکینه خانم، همسر شیخ محمد علی سبزواری، از افراسیاب خان (الکساندر)، پسر کنت دو منت فورت، در خصوص دو رأس اسب که متعلق به اوست؛ به همراه استشهاد نامه و سواد صلح نامهای که بر اساس آن کوکب خانم، دختر شیخ محمد علی سبزواری، یک عدد درشکه با دو رأس اسب سفید با یراق و اسباب را که همسرش، حاج رضای گاریچی شیرازی الاصل، پسر رستم خان، از بابت یکصد و پنجاه تومان مهریه به او واگذار کرده بوده، با مادرش سکینه خانم صلح کرده است. افراسیاب خان اظهار میدارد که اسبها را به واسطه علی اکبر نعل بند از حاجی رضا، به ازای شصت و شش تومان خریده است. حکم این است که اسبها باید به سکینه خانم داده شوند و افراسیاب...
-
۵تصویر
عریضههای خورشید خانم، ۱۳۲۵ ق
عریضههای خورشید خانم، دختر آقا رضا، از بارفروش به مخبرالسلطنه، وزیر عدلیه، در تهران، و شرح این که بعد از فوت پدر و مادرش، زمانی که سه سال داشته، عمویش، عباسقلی خان، او را به خاطر ارث پدریاش، که بیش از پنجاه هزار تومان از قبیل املاک و اموال و نقدینه بوده، نزد خود آورده و تا ده سال از او نگهداری کرده و بعد او را به عقد نوه پسری خود، پسر اعتماد دیوان، درآورده است. خورشید خانم که از ترس راضی به این ازدواج شده و چندین سال شب و روز گریه میکرده است. اعتماد دیوان از بابت ارث پدر خورشید خانم تا حال چیزی به او پرداخت نکرده است به این بهانه که او همسر پسرش است. خورشید خانم قصد دارد طلاق بگیرد و...